اشعار ناصرخسرو
اشعار ناصر خسرو,اشعار ناصر خسرو بلخی,دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی,شعر ناصر خسرو,قصائد ناصر خسرو,شعر ناصر خسرو بلخی,شعر ناصر خسرو حج,دیوان اشعار ناصر خسرو,دیوان اشعار ناصر خسرو,اشعار ناصرخسرو با معنی,دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی,دانلود دیوان اشعار ناصرخسرو,دانلود دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی,دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی,شرح اشعار ناصرخسرو,تفسیر اشعار ناصرخسرو,تحلیل اشعار ناصرخسرو,سبک اشعار ناصرخسرو,سبک شعری ناصرخسرو,اشعار ناب ناصرخسرو,زیباترین اشعار ناصرخسرو,اشعار کوتاه ناصرخسرو,دیوان اشعار ناصرخسرو,شعر ناصر خسرو,شعر ناصر خسرو بلخی,شعر ناصر خسرو حج,شعر های ناصرخسرو,بهترین شعر ناصرخسرو,دیوان شعر ناصر خسرو,اشعار ناصر خسرو بلخی,شعر های حکیم ناصر خسرو بلخی,دیوان شعر ناصر خسرو قبادیانی,دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی,دیوان اشعار ناصر خسرو,دیوان اشعار ناصر خسرو,دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی,دیوان اشعار ناصر خسرو Pdf,دانلود دیوان شعر ناصر خسرو,دیوان اشعار فارسی ناصر خسرو,دانلود دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی,شعر درمورد ناصر خسرو,شعری درباره ی ناصر خسرو,شعر ناصر خسرو در مورد امام حسین,شعر ناصر خسرو در مورد طبیعت
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ناصرخسرو برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
امروز همه روی زمین زیر پر ماست
اشعار ناصر خسرو
بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز
میبینم اگر ذرهای اندر ته دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
اشعار ناصر خسرو بلخی
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست
ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی
تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست
دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر سوز
وز عرش مر او را به سوی خاک فرو کاست
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
بگشود پر خویش سپس از چپ و از راست
شعر ناصر خسرو
گفتا: عجب است این که ز چوبی و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خاست؟
بر تیر نظر کرد و پر خویش بر او دید
گفتا: ز که نالیم که از ماست که بر ماست!
قصائد ناصر خسرو
آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا
گوئی زبون نیافت ز گیتی مگر مرا
در حال خویشتن چو همی ژرف بنگرم
صفرا همی برآید از انده به سر مرا
شعر ناصر خسرو بلخی
گویم: چرا نشانهٔ تیر زمانه کرد
چرخ بلند جاهل بیدادگر مرا
گر در کمال فضل بود مرد را خطر
چون خوار و زار کرد پس این بی خطر مرا؟
شعر ناصر خسرو حج
گر بر قیاس فضل بگشتی مدار چرخ
جز بر مقر ماه نبودی مقر مرا
نینی که چرخ و دهر ندانند قدر فضل
این گفته بود گاه جوانی پدر مرا
دیوان اشعار ناصر خسرو
با لشکر زمانه و با تیغ تیز دهر
دین و خرد بس است سپاه و سپر مرا
گر من اسیر مال شوم همچو این و آن
اندر شکم چه باید زهره و جگر مرا
دیوان اشعار ناصر خسرو
اندیشه مر مرا شجر خوب برور است
پرهیز و علم ریزد ازو برگ و بر مرا
گر بایدت همی که ببینی مرا تمام
چون عاقلان به چشم بصیرت نگر مرا
اشعار ناصرخسرو با معنی
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن
زین چرخ پرستاره فزون است اثر مرا
هر چند مسکنم به زمین است، روز و شب
بر چرخ هفتم است مجال سفر مرا
دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی
گیتی سرای رهگذران است ای پسر
زین بهتر است نیز یکی مستقر مرا
از هر چه حاجت است بدو بنده را، خدای
کردهاست بینیاز در این رهگذر مرا
دانلود دیوان اشعار ناصرخسرو
شکر آن خدای را که سوی علم و دین خود
ره داد و سوی رحمت بگشاد در مرا
دانلود دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد و خیرهسری را
بری دان از افعال چرخ برین را
نشاید ز دانا نکوهش بری را
دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی
همی تا کند پیشه، عادت همی کن
جهان مر جفا را، تو مر صابری را
تو با هوش و رای از نکو محضران چون
همی برنگیری نکو محضری را؟
شرح اشعار ناصرخسرو
درخت ترنج از بر و برگ رنگین
حکایت کند کله قیصری را
سپیدار ماندهاست بیهیچ چیزی
ازیرا که بگزید او کم بری را
تفسیر اشعار ناصرخسرو
اگر تو از آموختنسر بتابی
نجوید سر تو همی سروری را
بسوزند چوب درختان بیبر
سزا خود همین است مر بیبری را
تحلیل اشعار ناصرخسرو
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
نگر نشمری، ای برادر، گزافه
به دانش دبیری و نه شاعری را
سبک اشعار ناصرخسرو
که این پیشهها است نیکو نهاده
مر الفغدن نعمت ایدری را
دگرگونه راهی و علمی است دیگر
مرالفغدن راحت آن سری را
سبک شعری ناصرخسرو
بلی این و آن هر دو نطق است لیکن
نماند همی سحر پیغمبری را
چو کبگ دری باز مرغ است لیکن
خطر نیست با باز کبگ دری را
اشعار ناب ناصرخسرو
پیمبر بدان داد مر علم حق را
که شایسته دیدش مر این مهتری را
به هارون ما داد موسی قرآن را
نبودهاست دستی بران سامری را
زیباترین اشعار ناصرخسرو
تو را خط قید علوم است و، خاطر
چو زنجیر مر مرکب لشکری را
تو با قید بی اسپ پیش سواران
نباشی سزاوار جز چاکری را
اشعار کوتاه ناصرخسرو
ازین گشتهای، گر بدانی تو، بنده
شه شگنی و میر مازندری را
اگر شاعری را تو پیشه گرفتی
یکی نیز بگرفت خنیاگری را
دیوان اشعار ناصرخسرو
تو برپائی آنجا که مطرب نشیند
سزد گر ببری زیان جری را
صفت چند گوئی به شمشاد و لاله
رخ چون مه و زلفک عنبری را؟
شعر ناصر خسرو
به علم و به گوهر کنی مدحت آن را
که مایه است مر جهل و بد گوهری را
به نظم اندر آری دروغی طمع را
دروغ است سرمایه مر کافری را
شعر ناصر خسرو بلخی
پسنده است با زهد عمار و بوذر
کند مدح محمود مر عنصری را؟
من آنم که در پای خوگان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را
شعر ناصر خسرو حج
تو را ره نمایم که چنبر کرا کن
به سجده مر این قامت عرعری را
کسی را برد سجده دانا که یزدان
گزیدهستش از خلق مر رهبری را
شعر های ناصرخسرو
کسی را که بسترد آثار عدلش
ز روی زمین صورت جائری را
امام زمانه که هرگز نرانده است
بر شیعتش سامری ساحری را
بهترین شعر ناصرخسرو
نه ریبی به جز حکمتش مردمی را
نه عیبی به جز همتش برتری را
چو با عدل در صدر خواهی نشسته
نشانده در انگشتری مشتری را
دیوان شعر ناصر خسرو
بشو زی امامی که خط پدرش است
به تعویذ خیرات مر خیبری را
ببین گرت باید که بینی به ظاهر
ازو صورت و سیرت حیدری را
اشعار ناصر خسرو بلخی
نیارد نظر کرد زی نور علمش
که در دست چشم خرد ظاهری را
اگر ظاهری مردمی را بجستی
به طاعت، برون کردی از سر خری را
شعر های حکیم ناصر خسرو بلخی
ولیکن بقر نیستی سوی دانا
اگر جویدی حکمت باقری را
مرا همچو خود خر همی چون شمارد؟
چه ماند همی غل مر انگشتری را؟
دیوان شعر ناصر خسرو قبادیانی
نبیند که پیشش همی نظم و نثرم
چو دیبا کند کاغذ دفتری را؟
بخوان هر دو دیوان من تا ببینی
یکی گشته با عنصری بحتری را
دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی
بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت
روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر
دست علی گرفت و بدو داد جای خویش
گر دست او گرفت تو جز دست او مگیر
دیوان اشعار ناصر خسرو
کیوان چو قران به برج خاکی افگند
زاحداث زمانه را به پاکی افگند
دیوان اشعار ناصر خسرو
تا ذات نهاده در صفائیم همه
عین خرد و سفرهٔ ذاتیم همه
دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی
ارکان گهرست و ما نگاریم همه
وز قرن به قرن یادگاریم همه
دیوان اشعار ناصر خسرو Pdf
با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی
کایزد به کسی داد جهان سخت ملی
دانلود دیوان شعر ناصر خسرو
ای که ندانی تو همی قدر شب
سورهٔ واللیل بخوان از کتاب
دیوان اشعار فارسی ناصر خسرو
همچو شب دنیا دین را شب است
ظلمت از جهل و ز عصیان سحاب
دانلود دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی
اینکه تو بینی نه همه مردمند
بلکه ذئابند به زیر ثیاب
کرده ز بهر ستم و جور و جنگ
خانهٔ خمار چو قصر مشید
منبر ویران و مساجد خراب
شعری درباره ی ناصر خسرو
حاکم در خلوت خوبان به روز
نیم شبان محتسب اندر شراب
شعر ناصر خسرو در مورد امام حسین
غره مشو گر چه به آواز نرم
عرضه کند بر تو عقاب و ثواب
شعر ناصر خسرو در مورد طبیعت
تازه شود صورت دین را، جبین
سهل شود شیعت حق را صعاب
اشعار ناصر خسرو
خاک خراسان شود از خون دل
زیر بر دشمن جاهل خضاب
بر سر جهال به امر خدای
محتسب او بکند احتساب
اشعار ناصر خسرو بلخی
فرزند توایم ای فلک، ای مادر بدمهر
ای مادر ما چونکه همی کین کشی از ما؟
فرزند تو این تیره تن خامش خاکی است
پاکیزه خرد نیست نه این جوهر گویا
دیوان اشعار ناصر خسرو قبادیانی
به چشم نهان بین نهان جهان را
که چشم عیان بین نبیند نهان را
شعر ناصر خسرو
نهان در جهان چیست؟ آزاده مردم
ببینی نهان را، نبینی عیان را
قصائد ناصر خسرو
جهان را به آهن نشایدش بستن
به زنجیر حکمت ببند این جهان را
شعر ناصر خسرو بلخی
دو چیز است بند جهان، علم و طاعت
اگر چه گشاد است مر هر دوان را
شعر ناصر خسرو حج
سلام کن ز من ای باد مر خراسان را
مر اهل فضل و خرد را نه عام نادان را
دیوان اشعار ناصر خسرو
نیز نگیرد جهان شکار مرا
نیست دگر با غمانش کار مرا
دیوان اشعار ناصر خسرو
مکر تو ای روزگار پیدا شد
نیز دگر مکر پیش مار مرا
اشعار ناصرخسرو با معنی
من نپسندم تو را به پود کنون
چون نپسندی همی تو تار مرا
دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی
تو با قید بی اسپ پیش سواران
نباشی سزاوار جز چاکری را
دانلود دیوان اشعار ناصرخسرو
بخوان هر دو دیوان من تا ببینی
یکی گشته با عنصری بحتری را
دانلود دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی
ای روی داده صحبت دنیا را
شادان و برفراشته آوا را
دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی
قدت چو سرو و رویت چون دیبا
واراسته به دیبا دنیا را
شرح اشعار ناصرخسرو
نیکوی تو چیست و خوش چه، ای برنا؟
دیباست تو را نکو و خوش حلوا
تفسیر اشعار ناصرخسرو
حلوا نخورد چو جو بیابد خر
دیبا نبود به گاو بر زیبا
تحلیل اشعار ناصرخسرو
پادشا بر کام های دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
سبک اشعار ناصرخسرو
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگه دار زبان را
سبک شعری ناصرخسرو
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت، نه محدث زین همه تنها
اشعار ناب ناصرخسرو
ای کرده قال و قیل تو را شیدا
هیچ از خبر شدت به عیان پیدا؟
زیباترین اشعار ناصرخسرو
ای پیر، نگه کن که چرخ برنا
پیمود بسی روزگار برما
اشعار کوتاه ناصرخسرو
پیمانه این چرخ را سه نام است
معروف به امروز و دی و فردا
دیوان اشعار ناصرخسرو
به چه ماند جهان مگر به سراب
سپس او تو چون دوی به شتاب؟
شعر ناصر خسرو
بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب
کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب
شعر ناصر خسرو بلخی
ای شب تازان چو ز هجران طناب
علت خوابی و تو را نیست خواب
شعر ناصر خسرو حج
از شرف مدح تو در کام من
گرد عبیر است و لعابم گلاب
شعر های ناصرخسرو
بر دل از زهد یکی نادره تعویذ نویس
تا نیایدش از این دیو فریبنده نهیب